نمیدانم! چگونه خود را از دست لاشه گریزانم
نجات دهم.
رنگ تنهایی به خود گرفته ام و اتاقم تنها من و
سایه ام را به خود جای میدهد.
بعضی وقتها صدای نفسهای خسته ام و بهم خوردن
اوراق کتابی و تیک تاک عقربه ساعتم ؛ با دود ته سیگاری
می آمیزد.
هرشب سایه ام خفه ام میکند و باد کتاب کهنه مرا مرور میکند.
هرشب تیک تاک ساعتهای دیواری ،
تکه تکه ام میکند،تکه تکه ام میکند، تکه تکه ام میکند...
"مهدی زریان "