ورق پاره های وجود....

چه کسی گفته است که تمام زنها بعداز شکستشان در یک شب عوض میشوندو تب میکنندو می افتندگوشه ی خانه وتا یک ماه ازشدت گریه چشم هایشان ورم دارد؟! وبعدش هم انتقام بی وفایی کس دیگر را ازموهای نازنینشان میگیرندو آنهارا میریزند دور!

و مدام ناخن هایشان را از ته میجوند وبعدترش هم می افتندبه جان خودشان وهی خودخوری میکنندوازعالم وآدم می بُرند!

نه عزیزمن نه جان من همیشه هم ازاین خبرهانیست..!
من زن هایی رامیشناسم که بعدازشکستشان دلبرترشده اند.
دوستان بیشتری پیدا کرده اند!
جای غرق شدن در٤خانه های پیراهنی مردانه دربوتیک های زنانه وقت میگذرانند.
حواسشان هست که گوشه ی ناخنشان نپرد!
جای اس ام اس بازی های نصفه شبانه بالاک های رنگی رنگیشان سرگرم میشوند!
حواسشان به بلندی موهایشان هست ورنگ موهایشان باهرفصل عوض میشود.

خیلی هم که دلشان بگیردجای اینکه بروند وخاطراتشان را توی خیابان های قدم زده مرورکنند جلوی آینه می رقصند!

زن هایی که غرورشان رالابه لای تق تق کفش های پاشنه بلندشان وعطرهای فرانسویشان حفظ میکنند و ساعت وثانیه ی آمدن ورفتن هیچ آدمی دیگر مثل موریانه قلب وذهنشان رانمی خورد!

زن هایی که یاد گرفته اند دور از دسترس باشند.
آری عزیز من...
زن های شکست خورده
می توانند در عرض یک شب عوض شوند!
میتوانندناگهان دلبرترین زن ها شوند.
می توانند آرزوی یک شهر باشند.
تا شاید
روزی
آرزویِ آرزویِ سابقشان شوند!