به نام عشق که زیباترین سر آغاز است
هنوز شیشه ی عطر غزل درش باز است .
جهان تمام شد و ماهپاره های زمین
هنوز هم که هنوز است کارشان ناز است .
هزار پند به گوشم پدر فشرد و نگفت
که عشق حادثه ای خانمان بر انداز است.
پدر نگفت چه رازی است این که تنها عشق
کلید این دل ناکوک ناخوش آواز است .
به بام شاه و گدا مثل ابر می بارد
چقدر عشق شریف است و دست و دل باز است .
بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است.
ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است ...
"سعید بیابانکی"